پاورپوینت بررسی مبحث هویت در طراحی مجموعه های مسی
بخشی از مطلب
آموس راپاپورت معمار و انسان شناسی است که با رویکرد فرهنگی و اجتماعی به محیط می نگرد وی مطالعات خود را بر اهمیت زمینه ی فرهنگی در شکل شهر متمرکز ساخته است (تولایی،1386 :157).
وی بدنبال شناخت اجتماع و فرهنگ و مردم شناسی بوسیله ی بنا و معماری است از این رو هویت را اینگونه تعریف می کند: خصوصیتی از محیط که در شرایط مختلف تغییر نمی کند. یا خصوصیتی که به موجودات امکان قابلیت تمییز و تشخیص عنصری را از عناصر دیگر می دهد و عناصر شهری را از هم متمایز می کند. دو نکته ی مورد تاکید راپاپورت:
1. هر هویت محیطی یک محتوای درون دارد که ذات و ماهیت خودش را نشان می دهد.
2. هر هویت دارای مرزی است که آنرا بیرون از خودش و از غیر خودش جدا می کند.
به عقیده ی وی هویت محیطی به دو طریق مطرح می شود:
1. هویت اثباتی- که تعلق یک فرد را به یک گروه و مجموعه نشان می دهد و در بر دارنده ی همبستگی داخلی است. این هویت اغلب به صورت اختیاری و از طریق رفتار خاص یا محیط کالبدی ابراز شده می تواند به عنوان وسیله ابراز هویت در فرد در داخل گروه و جامعه نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
2. هویت القایی- که بوسیله ی عناصر عوامل محیطی گروه و جامعه خاص در مقابل افراد و گروه های بیگانه متمایز می شود این نوع هویت محیطی شکلی از مرزبندی بین ما و آنها را مطرح کرد. تاکید می گذارد نوع دوم عوامل هویت بخش بر خلاف نوع اول با انتشار نشانه های واضح و خوانا تفاوت بین گروه ها و جوامع مختلف را ایفا می کنند (دانش پور،1379 :5).
راپاپورت با بکار گیری نشانه شناسی و مشخص کردن سه سطح معنایی بالا- میانه- پایین در پی توضیح این نظر است که فضای شهری خاصیت تداعی کنندگی و ادراکی دارد و از این رو نه تنها در تشخیص هویت مکان به ما کمک می کند، بلکه راه هایی را برای ایجاد هویت اجتماعی گروه مورد مطالعه فراهو می سازد.
از نظر او معنا در مردم است نه در اشیاء و چیزها. وی با تفکیک سه سطح معنا این مطلب را بیان می کند که برای فهم یک محیط شهری به فهم معانی و ارزش هایی که استفاده کنندگان به آنها نسبت می دهند نیاز داریم. به نظر وی وقتی سازمان دهی فضا شامل شکل ساختمان و نظم علایم و فعالیت ها قابل رویت با هم سازگار باشند، معنی بسیار واضح و شکل شهر خواناتر و به یاد ماندنی تر می شود. با این مقدمه وی فضا را گستره سه بعدی جهان اطراف می داند که در آن مردم و اشیاء را به هم پیوند می زند یا از هم جدا می کند. به عبارت دیگر فضا رابطه ی میان اشیاء و اشیاء، مردم و مردم، مردم و اشیاء است. به همین دلیل "نظم" از جمله مباحث بسیار مهم راپاپورت محسوب می شود. ذهن انسان به جهان نظم می دهد و جدلی آگاهانه برای جهان به وجود می آورد. بنابراین انسان فضا را سازمان می دهد یا به عبارتی نظم می بخشد. نظمی آگاهانه که با سازماندهی و نام گذاری حاصل می شود.
بدین ترتیب تمامی تعامل انسان با محیط طی یک فرآیند نظم بخشی به محیط برقرار می شود که از نظر راپاپورت این نظم دهی چهار مورد
1) فضا 2) زمان 3) روابط 4) معنی را در بر می گیرد. نظم معنی از جمله نظم های بسیار مهم در نظریه ی راپاپورت می باشد که وی به صورت نظام نشانه شناسی آن را در کتاب معنای محیط ساخته شده مطرح می کند. وی معتقد است معنی بخشی از فعالیت است و از آن به عنوان عملکرد پنهان محیط یاد می کند. بعلاوه در رابطه با فعالیت بر خوانایی آن تاکید نموده و معتقد است خوانایی با بالا بردن قابلیت تشخیص فرد قدرت و قابلیت پیش بینی وی را در محیط بالا می برد.
محیط هایی موفق هستند که تفاوت در رفتار با نشانه های واضح و روشن کاهش دهند یا قابلیت پیش بینی آنرا بالا ببرند. در حقیقت این روابط میان اشیاء و مردم با محیط است که معنی را می سازد. بنابراین لازم است تا طراحان به شیوه رابطه میان عناصر و سازماندهی آن ها توجه بیشتری نشان دهند و دریابند که از انسجام عناصر خاص چه معنای خاصی ایجاد و بیان می شود. شهرسازان بر هویت به عنوان یکی از معیارهای اساسی کیفی محیط های شهری تاکید دارند. به طور عمده به نظر آن ها محیط های شهری در درجه ی اول باید به لحاظ بسری واجد شخصیت و هویت باشد. به گونه ای که آنان را از سایر مکان ها متمایز و متفاوت و قابل تشخیص سازد.
عناصر کالبدی در محیط های مختلف معنایی متفتوت دارند. و این معانی به طور نظام یافته ای به فرهنگ پیوند خورده اند. و از این روست که هر فرهنگ و هر مکانی هویت خاص خود را دارد. از این نظر تفاوت انسان شناسان با روان شناسان در این است که روان شناسان هویت محیط را زیرساختی برای هویت فرد می دانند. یعنی به آن به عنوان یکی از اجزای سازنده ی هویت فرد توجه می کنند، نه به عنوان چیزی که می تواند به گونه ای مستقل واجد هویت مخصوص به خود باشد. ولی انسان شناسان به هویت محیط مستقل از هویت فرد توجه می کنند.
اینک در محله های مسی متراکم، به عنوان حد وسطی بین مسکن بی هویت و چهار دیواری اختیاری سعی می شود ست را با شرایط تغییر شکل یافته کنونی تطبیق دهند؛ استفاده بهتر از زمین، ساده کردن فرایند ساخت از طریق قطعات استاندارد شده، صرفه جویی از طریق چند عملکرد کردن فضاها و تفکیک عاقلانه تر فضاهای خصوصی، عمومی و نیمه عمومی، محله ی تالمات در برن سوئیس یک نمونه در این مورد است (کروت گروتر، 1388 :89).
و.
درباره این سایت